اومده پیشم و می گه دلم نمی خواد بزرگ شم . می گم چرا ؟ می گه من به مدرسه خودمون عادت کردم . دوستامو پیدا کردم . اگه بزرگ تر شم برم دانشگاه یا یه مدرسه دیگه ؛ دیگه مامان بابام اولش نمیان دم ِ مدرسه ؛ کسی رو نمی شناسم . تو راهرو ها تنهام .
لبخند زدم به ترس های بزرگ شدنش . بهش گفتم نگران نباش . اولین روزی که پات رو بذاری تو راهرو های جدید دوستای جدید پیدا می کنی به اونجا هم عادت می کنی .
به خودم فکر میکنم . اینکه چه قدر راهرو های جدید رفتم و آدمای جدید پیدا کردم .
درباره این سایت